چـــتــری برای روزهـــای بارانــی

آشنــا بــود صـــدا مــثــل هــــوا بـــا تــن ِ بـــــرگــــ

چـــتــری برای روزهـــای بارانــی

آشنــا بــود صـــدا مــثــل هــــوا بـــا تــن ِ بـــــرگــــ

دارم از مامانم  دور می شم  جدیدنا صدامو نمی شنوه ! نمی فهمه حرفا مو ..

ی مشکلی که پیش میاد می گه باس صبور باش به روی طرف نیار صبر داشته باش!

اما من می گم باید بهش بگم باید بفهمه که دفه ی بعد حواسش ِ ُ جمع کنه ! فک می کنم اگه همیشه از همون اول جلوی هر کی که اشتباه رفتار می کرد وایمیستادم ُ می گفتم بهش الان وضع بهتر بود ُ قابل کنترل ! ولی الان چی ؟! سکوتت ُ بی معنا میبینن ُ راحت از کنارش می گذرن ُ اونو ی نقطه ضعف می بینن !!

عینکی اعصابم ُ خرد کرده همینطور اون لاغر مردنی باید حالشونو بگیرم از ی طریقی !!

تلافی برا این روزاش !!