-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 خردادماه سال 1395 01:00
نمیدونم جریان چیه که جدیدنا من اینقد عاشق می شم ! نمیدونم دارم میمیرم یا اثرات پیریه !! به هر روی چند روزی ی بار داره اتفاق میفته ! باشد بلکه رستگار شویم!!
-
سبز به زیبایی ِ تو . .
سهشنبه 27 بهمنماه سال 1394 01:14
همیشه ی ادم جدید مساوی میشه با ی رنگ .. ورود ادم جدید که ی بی تفاوت ُ تبدیل به ی ادم کنجکاو می کنه به نظرم ی رنگی داره ! ی رنگ ِخاص که وقتی در نظرت میاد میشی تماما هیجان ! هیجانی که فقط خودت می دونی و بس . . ! و همیشه ادمهایی که هیچچ سنخیتی با تو ندارن !! همیشه شکاف های عمیق اما همیشه من نمیبینم .. جالبه خیلی هم جالبه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 تیرماه سال 1394 03:33
دارم از مامانم دور می شم جدیدنا صدامو نمی شنوه ! نمی فهمه حرفا مو .. ی مشکلی که پیش میاد می گه باس صبور باش به روی طرف نیار صبر داشته باش! اما من می گم باید بهش بگم باید بفهمه که دفه ی بعد حواسش ِ ُ جمع کنه ! فک می کنم اگه همیشه از همون اول جلوی هر کی که اشتباه رفتار می کرد وایمیستادم ُ می گفتم بهش الان وضع بهتر بود ُ...
-
کلاف ِ سر در گم
شنبه 30 خردادماه سال 1394 04:21
ذهن آدم که خیلی به هم ریخته باشه حرف زدن خیلی سخت می شه. . نمی دونی در مورد کدوم دردت فکر کنی و براش دنبال راه حله درست باشی .. اصن فک میکنی این همه مشکل چجوری روی سرت هوار شد ؟! اونم با هم پشت سر هم !! گره های کوری که حتی با دندونم باز نمی شن! بعدش به این فک میکنی که قبل تر ها ینی اون قدیم ها از این مشکلا نبود ، از...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1394 03:37
با خودت درگیری . . این ُ با تک تک سلولام حس می کنم !
-
باران
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1394 02:25
دیگه این روزها بارونی نمیاد تا نیاز به چتر باشه !!
-
چجوری !!؟!
جمعه 13 تیرماه سال 1393 14:50
نمیدونم چجوری باید درکت کنم ! اصن چرا همیشه باید من درک کنم؟!
-
هیچ
چهارشنبه 28 خردادماه سال 1393 18:03
تنها بودن به بی کسی نیست بعضی ها با وجود خانواده تنهان .. وقتی مریض میشن ..وقتی غمگینن وقتی خوشحالن ! در برابر مشکلات همیشه تنهان .. داشتن خانواده و اینکه حسشون نکنی نمیدونم تو هم اینجوری یا نه خیلی دردناکه .. !
-
ماه من
پنجشنبه 12 دیماه سال 1392 19:29
از کودکانه هام دور شدم ، خیلی دور ... این ماه مثل قبل خوشحالم نمیکنه غمگین میشم..ناامید تر از هر زمانی..دلتنگ .. برای چی نمیدونم ! حس غریبی _که اذیتم میکنه
-
این روزا بگذرن
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 22:25
فقط دلم میخواد این روزا بگذرن ..
-
دلم
دوشنبه 20 آبانماه سال 1392 21:01
دلم ی جای تنها می خواد ی منطقه ی کوهستانی .. یا ی جایی کنار دریا روحم خسته س ! گوشم پر از صداهای ناهنجاره ِ آرامش میخوان ..
-
موجودی نفرت انگیز چون آدم !
سهشنبه 9 مهرماه سال 1392 23:52
از خیلی موجودات این کره ی خاکی شگفت انگیز تریم . . شاید قشنگ تره بگم نفرت انگیز ترین ! اینکه بفهمی چی هستیم خیلی سخته ! می تونیم چند سال حتی ی عمر برای دیگران اونی باشیم که نیستیم زشتی هامون رو زیر لاکمون قایم کنیم بعد یهو تو ی زمان بمب ! لاکو می شکونیم ُ همه چی ُ نابود میکنیم ! ما میتونیم . . ما موجودات دو پا...
-
روزهایی که هیچ وقت برنمی گردن !
سهشنبه 2 مهرماه سال 1392 22:13
روزهای مهر روزهای مدرسه کتابای نو بوی پاییز .. از اول مهر حال و هوای مدرسه دارم امسال اولین سالیه که نه مدرسه نه دانشگاه !! هیچ دلتنگم نمیدونم ولی دلم مدرسه می خواد . . دلم روپوش نو می خواد
-
موجود ِکوچولوی دوست داشتنی
شنبه 30 شهریورماه سال 1392 22:58
از روزی که این موجود کوچولو به خانواده ی ما اضافه شده تقریبا هیچ کس از دستش آسایش نداره در اصل آرامش به کل معنیش ُ از دست داده ولی من عاششششقشممممم مهم اینه که من دوسش دارم بقیه زیاد مهم نیستن * بلاگ اسکای؟؟؟؟ یعنی داغونم کردی با این شکلکات چیه اینا !!!!!!!!!!!!!
-
حس خوب
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 00:26
ی حس خوبی دارم در کنار همه ی مشکلات ، همه ی اعصاب خردیا ُ همه ی دل شکستنا ی حس خوب دارم ی حسی که تا حالا تجربش نکرده بودم ! اینکه نیازات ُ هر چند کوچیک بتونی خودت رفع کنی اینکه پولی که خرج می کنی مال ِخودت باشه نه برای پدرت! حس قشنگیه ! هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد لذت بخش باشه ! اینقد لذت بخش که هیچوقت نمی خوای از...
-
آیـــنده ای روشن
جمعه 18 مردادماه سال 1392 19:16
وقتی برمی گردی به گذشته و از دریچه ی گذشته به آیندت که همین حالت ِهست رو نگاه می کنی خیلی از اتفاقها شگفت زده ت می کنه ! مسائلی که در گذشته یکی از نیازهات بوده .. یکی از خواسته هات بوده .. ! یکی از اون آرزوهایی که هر روز صبح وقت ِبیرون اومدن از خونه ی نگاهی به آسمون می نداختی و میگفتی : خدایا یعنی میشه ؟!؟! و من حالا...
-
: ))
جمعه 11 مردادماه سال 1392 20:39
دیگه بلند شدن روزهای چهارشنبه و استرس امتحان تموم شد !! گواهی رو وووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووگرفتم هر باری که ما پا می گذاریم در این دنیای ِ مجازی نمیشود که ی نفر نیاد و نشینه وسط من ُ افکارم ! به هر روی انگار همینه که هست !
-
این روزها
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 00:46
این روزها حس غریبی دارم با تحقق یافتن بعضی از آرزوهام حالا نمیدونم میتونم از پسشون بر میام یا نه ! ی دلشوره ی عجیبی دارم ُمثل قبل به خودم مطمئن نیستم یعنی اعتماد به نفس قبل رو ندارم ! اعتراف می کنم سختر از اون چیزیه که فکرشو می کردم اما من تلاشمو می کنم *ای بابا باز ما دو دقه اومدیم نت ! اگه گذاشتن !!
-
بلاگ اسکای داشتیم ؟!
جمعه 14 تیرماه سال 1392 19:44
یعنی اول که وارد شدم دقیقا قیافم اینجوری بود؟ بعدش اینجوری؟ بعدشم اینجوری بعدشم اینجوری در نبودن من این همه تغییرات رخ داده؟؟؟!!!!!!! هَهَهَهَهَ هنوز تو شُکم !! بلاگ اسکای یعنی عاشقتم با این تغییرات : *
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 13:05
رعد و برق بازی ِابرهاست در پی ِیافتن هم بازی رقص کنان به سوی زمین می بارند تا کودکانه اهل زمین را به رقص دعوت کنند . .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1392 16:12
قلب این "روزگار "سنگ تر از آن است که اشک های تو بتواند آن را نرم کند زیرا از له کردن آدم ها همچون ته مانده ی سیگاری نیمه جان در کف خیابان که دلش از خاکستر شدن وجودش به درد آمده است لذت می برد ..
-
متکی به خودت باش
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 19:34
همچین بدم نیست وقتی نزدیکانت لحضه های مهم و سرنوشت ساز زندگیت بهت پشت می کنن و بی تفاوتند .. چون باعث می شه باور کنی که دفعه ی بعد فقط خودتی که می تونی نقش نجات دهنده داشته باشی و زندگیت فقط برای خودت مهمه و لاغیر !!
-
گاهی به آسمان نگاه کن
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 18:35
باید اعتراف کنم من نیز گآهی به آسمان نگاه کرده ام دزدآنه،در چشم ستآرگان نه به تمآمی شآن تنهآ به آنهایی که شبیه ترند به چـــشــمــان ِ تــــو
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1392 17:30
نشستن تو بالکن و زل زدن به این کوه رو دوست دارم ذهنم خالی می شه و دلم آروم مثل زمان هایی که بارون می باره و من ُ تو آغوش می گیره حس می کنم رو به روی خدا نشسته م .
-
طب ِسنتی
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1392 21:51
درد آدم ُ به خیلی کارا وادار میکنه که یکیش می تونه استفاده از طب قدیم باشه ! نتیجه ش می شه کمر ِمن ! گله به گله جای لیوان ِ !
-
نقشه ی جغرافیا
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 22:04
ی دفترچه ی شیک داده دستم می بینم دفترچه ی نقشه س ! یادش بخیر زمان ما کشیدن نقشه ی جغرافیا چه مصیبت بزرگی بود !
-
رفتیم آبادان : )
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 12:58
بلاخره ما رو تا آبادان بردن ! هی رفتیم دیدیم نمی رسیم به اصفهان !! رفیتم دزفول بعدش به شوشتر که خیلی خوش گذشت بعدشم اهواز و آبادان ُ شوش و .. در شوش هم حضرت دانیال بود ی دوست خانوادگی که در شوشتر زندگی می کردن وقتی فهمیدن ما شوشتریم به زور دعوتمون کردن و ی ناهار رفتیم خودنشون خانواده ی خونگرمی بودن من ندیده بودمشون...
-
شــوشــتــــر
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 20:34
خرم آباد و شوشتر و حالا هم اهواز ! استان خوزستان خیلی با صفاست کلی تو شوشتر گشتیم ُ جاهای دیدنی مثل آبشارای خوشگل رفتیم خیلی هم زیارتگاه داشت که ی چند تاییش رو رفتیم مثل ِ مقام امام زمان . خیلی خوش می گذزه می تونم بگم یکی از بهترین سفر هایی که تو این چند سال رفتم ! میگن شبهای اهواز خیلی دیدنیه تا کمتر از نیم ساعت دیگه...
-
ی حرکت مار پیچ
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 12:11
همسفرهای گرامی که در جلوی ما در حرکت هستن به صورت کاملا انتحاری مسیر ُ به سمت کردستان یا حالا کرمانشاه هدایت کردن !
-
سفری اجباری
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 11:12
میونه ای با عید دیدنی و این حرفا ندارم از تلفن کردن به اینو اونو تبریک عیدم خوشم نمیاد خلاصه که سفر رفتن ُ بیشتر دوست دارم دست بر قضا امسال حس سفر رفتن هم نبود ! گاهی وقتها هست که هر کاری می کنی که ی کاری انجام بشه نمیشه گاهی هم نمی خوای بشه اما به زور می شه !سفر رفتن ما هم الان اینجوریه ! نمی خواستیم بریم اما زورکی...